خواهر غریب
من به پابوسي تو آمده ام
شهر گلدسته هاي رنگارنگ
شهر قم، آشيان آل الله
شهر علم و ديانت و فرهنگ
گنبد دلگشاي تو از دور
در ميان مناره ها پيداست
امتداد حضور آينه ها
در نگاه ستاره ها پيداست
آه بانو، بگير دست مرا
که به جز تو مرا پناهي نيست
مي توان با تو تا خدا کوچيد
کز حرم تا بهشت راهي نيست
در پگاهي که با دو دست نياز
به ضريحت دخيل مي بندم
پر و بال دعاي خود را من
به پر جبرئيل مي بندم
بس که شب ها ستاره مي شمرم
آسماني شده ست دامن من
کز گناه است عاشقي کردن
گنه عالمي به گردن من
قطعه اي از بهشت خوب خدا
آشکارا به منظر حرم ست
طاير پرشکسته دل ما
تا هميشه کبوتر حرم ست
نظرات شما عزیزان: